عاشـــقانه های یـه خانواده

مینویسم از عاشـــقانه های زندگــمون

عاشـــقانه های یـه خانواده

مینویسم از عاشـــقانه های زندگــمون

ضد حال

 

 

ای بابا این قالبها هم ضد حالـــــــــــــــن همشون ...یه قالب خوب میخوام ..پلیز

عـاشقانه سـومـ

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

عـاشقانه دومــ

سلـــام ....فعلا که تا الان دوستای قدیم و پیدا نکردم ای خدا... 

 

امروز صبحـ دختـــر گلم و بردمـ دکتر . 

تا 10 روز 2 تا شــربتـ باید بخوره ایشاللهـ خوب میشه گــفت اگهـ خوب نشــد باز بیارینــش پیشـمـ 

ای جانمـ که دختر آرومـ و مهـربونمـ امروز خیلی بد اخلــاق شدهـ بود ... 

همـــش نق میزد 

برگشتنی نونـ هم خریدیم و امدیمـ خونه یه صبحـانه خوشمزه هم خوردیم .. 

الانم خانومیـ داره کارتــون دمبــو و میبینه که عاشقشــه .... + عکســــ 

 

 

 

دل نوشـــت : 

امــروز صب از یکی یه حرفـــهایی شنــیدم که باز تو تنــهایی گریــه کردمـ 

خدا من عاشقتــم ..عاشق لطفــ و کرمـــت ... تو خیــلی  بزرگی ... همــه امــــیدم به تو هست ، همــه اشون و میسپـــرمـ به خودتـــ ... 

 

عـاشقانه اولــ

سلام  

 

امدم بعد 1 سال کاملـــ ... 

 

وای داشتم میترکیدم از بس ننوشتم :دی ههههههههههههههههه حالا برم تک تک دوستای گلم و پیدا کنم